سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حاج محمود در مدرسه عالی - وبلاگ به دوش

حاج محمود در مدرسه عالی

پنج شنبه 85 آبان 18 ساعت 7:52 عصر
الهم انی اسئلک باسمک یا الله ..........سبحانک با لا اله الا انت ...الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب...
اولین شب قدر ...19 رمضان 1427...مدرسه عالی شهید مطهری (ره):
پیامبر اعظم (ص):در های رحمت آسمان در ابتدای ماه مبارک رمضان گشوده می شود و تا انتهای این ماه باز خواهد بود.
راستی که چقدر راخت می شه توی این ماه ثواب جمع کرد دقیقا به همون راحتی که می شه اون ثواب ها رو از دست داد.
مردم همه برای مراسم اخیا می آمدند مدرسه...همه آمده بودند ... یکی با دست شکسته ...اون یکی با درد پا ... کودکی خسته از شب زنده داری بابا...ولی همه با قلب شکسته آمده بودند....
العفو...الغوث...یه عده نماز می خوندند ...یه گروه قرآن ....می گفتند حاج محمود می خواد بیاد...
او آمد...عبایی قهوه ای به تن داشت ...بین جمعیت بود...قرآن سر گرفت .. وشاید در آن لحظه برای مملکت دعا کرد...آخه می گن امام خمینی گفته:پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد...
مراسم تمام شد ...بچه های مدرسه می گفتند حاج محمود پارسال نسشته و به حرف و بچه ها گوش داده ...اما انگار امسال می خواست زودتر بره...ولی یه پیرمرد ،خسته از روزگار ...وایستاد به درد دل کردن...دوباره می خواست بره که بین جمعیت یکی رو دید .. آروم با دست کشیدش جلو ...شروع کرد به صحبت...و همینطور پشت سرهم...یکی هم نامه به دستش داد..شاید درد دل بود ..شاید تشکر ..و شاید هزاران شاید دیگه.
این دفعه داشت می رفت که نوبت صاحبخانه بود....بچه های مدرسه جلوش رو گرفتند ..می خواستند عکس بگیرند...شاید بعدا به درد بخورد!...همه ایستادند..دوربین کو ..؟عکاس؟..باز هم تلفن همراه و باز هم همراهان دکتر...
حالا نوبت شکایت هایشان بود..زمین فوتبال می خواستند...گفت : همین جا سطل بذارین گل کوچیک بازی کنید..گفتند نمی شود ..مجلس گیر می دهد..باید وسط میدون بهارستان بازی کنیم...گفت :خطرناک است ...ماشین می آید ..صحبت می کنم بروید شیرودی...!
و بالا خره رئیس جمهور رفت...هر چند آنها مطمئنند که باز هم می آید.

نوشته شده توسط : حسن قاسم زاده

نظرات دیگران [ نظر]



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

ستاره سهیل(اپیزود دوم)
[عناوین آرشیوشده]