من هم می خوام رئیس جمهور بشم...!
خیلی دنبال یه مطلب قشنگ می گشتم که با اوضاع و احوال این روز های من تناسب داشته باشه....اما خوب این هم جالبه هر چند ربطی به اوضاع و احوال من نداره:
می خوام وقتی بزرگ شدم رئیس جمهور بشم...البته خواهر کوچیکم هم می خواد رئیس جمهور بشه...
چون رئیس جمهور ها هر کاری که دلشون بخواد می تونن بکنن...راستش این ها رو اصغر آقا...(سبزی فروش محله رو می گم)می گفت ...به بابای رحیم می گفت: رئیس جمهور خوب، کسیه که به دادمون برسه...!حتما رئیس جمهور می تونه همه کار بکنه که آقا مرتضی اینطور می گفت...
وقتی من رئیس جمهور بشم اول از همه لوله گاز کشی خونمون رو درست می کنم که مامانم مجبور نباشه دو تا کپسول گاز رو کشون کشون از سر کوچه بیاره دم خونه...
بعدش به صاحب کار بابام می گم که توی طبقه اول به بابام کار بده ؛آخه پارسال وقتی داشت دیوار طبقه سوم رو می ساخت از زو دیوار افتاد و دست و پاش شکست... از اون موقع هر شب از پادرد می ناله و شبا خوابش نمی بره...
اون موقع ...به خاله رؤیا پول می دم که بره دستش رو خوب کنه...آخه چند ماه پیش پای گاز از حال رفت...احمد می گه دست مامان 5 دقیقه تو روغن بود...! اون می گه از اون وقت هر موقع بابا نگاهش به دست مامان میفته فقط می گه شرمنده ام.
اون وقت یه کار خوب برای داداش رحیم پیدا می کنم که دیگه نره سر کوچه سیگار بکشه ... و بعدش هم با مامان دعوا کنه...
بعد .. هم یه کاری برای دختر الهه خانم می کنم که این قدر خواستگار هاش رو رد نکنه ... مامان دیشب می گفت الهه خانم گفته دست و بال آقا رحیم تنگه و نمی تونه برای دخترش جهیزیه جور کنه...
به نقل قول از نشریه پستو
گاهنامه بچه های مدرسه عالی شهید مطهری (ره)
نوشته شده توسط : حسن قاسم زاده
لیست کل یادداشت های این وبلاگ