یه مدتیه یه غم بزرگ شبیه یک عقرب چنبره زده روی سینه ام...اصلا نمی دونم باید باهاش چی کار کنم...
چند روزیه که دارم کتاب خاطرات دکتر حسابی رو می خونم...بد جوری دلم گرفته...
یه استاد با عشق...نمی دونم تا چه حد می تونه بزرگ و بزرگ مرد باشه که تا این حد وطنش رو دوست داشته باشه
هر کی باشه می پرسه نه به اون جمله بندی اول کارت نه به این استاد عشق نوشتنت...
نوشته قبلی وبلاگم به عنوان نوشته منتخب پارسی بلاگ انتخاب شده بود...
خوبه دیگه...آدم برای بقیه تسلیت می گه اونوقت می ره صفحه اول پارسی بلاگ...
فقط یه مشکلی بود که شاید مدیران پارسی بلاگ هم متوجهش نشدند...اون هم اینه که چون من وبلاگ پارسی بلاگم رو ریدایورت کردم (یا همون منتقل کردم اینجا) هر کی اون آدرس صفحه اول پارسی بلاگ رو زده نتونسته مطلب برگزیده رو بخونه !
دیگه به این می گن یه پراکنده گویی درست و حسابی...
نوشته شده توسط : حسن قاسم زاده
لیست کل یادداشت های این وبلاگ