وقتی مجبوری به جای فکر کردن به گذشته و آینده،خودت رو مشغول صحبت کردن با رفقات کنی تا بلکه یه کم از غصه دور باشی...
وقتی مجبوری به جای پشت سر گذاشتن سالها و روز های خوشی ، ثانیه هایی که هر کدوم مزه یک سال رنج و غصه رو میده بشمری...
وقتی مجبوری به جای تلویزیون ، توی خونت یک جعبه شبیه اون درست کنی و صدای رادیو رو توش بلند کنی ...
وقتی مجبوری به جای سفر به مشهد و ...، هر سال تابستون و عید دست زن بچه ات را بگیری و ببری شابدالعظیم(شاه عبدالعظیم)...
وقتی مجبوری به جای اینکه دختر بزرگت رو بفرستی دانشگاه ،بفرستیش خیاطی ، آرایشگری و از ایتجور چیزها یاد بگیره تا هم یه هنری داشته باشه و هم یه کمک خرجی برای تو...
وقتی مجبوری به جای اینکه تابستون بچه هات رو بفرستی دکلاس اوقات فراغت، بفرستیشون سر کار تا هم خرج خودشون رو در بیارن و هم کار یاد بگیرن...
وقتی مجبوری به جای کیف مدرسه ، یه پلاستیک بدی دست بچه هات تا همون دو تا ورق سالم کتابهای دست دومشون هم خیس نشه...
وقتی مجبوری به جای اینکه روز زن برای زنت طلا بخری ، گردن بند یادگار مادرش رو خرج درمونش کنی...
وقنی مجبوری به جای خرید لباس نو برای پسر کوچیکت ، لباس های بچه بزرگت رو از توی صندوقچه در بیاری ...
وقتی مجبوری به جای سر زدن به اقوام ، با یک تلفن سکه ای حالشون رو بپرسی تا زن و بچت جلوی اونها خجالت نکشن...
وقتی مجبوری به جای کار کردن توی یک کارگاه که هر ماه حقوقت رو می دن، از صبح تا شب بری کارگری کنی تا پولت رو روزمزد بگیری...
وقتی مجبوری به جای ایمکه شب رو راحت بخوابی ، ماشین رفیقت رو ازش کرایه کنی تا بری مسافر کشی...
وقتی مجبوری به جای گرفتن چتر بالای سرت، بخونی زیر باران باید رفت...
وقتی مجبوری به جای گذاشتن بچه ات روی ویلچر، اون رو روی کولت جابجا کنی...
وقتی مجبوری به جای اتوبوس ، پیاده بیای تا یه کم از خرجت کمتر شه...
وقتی مجبوری به جای ظروف آکروپال و کریستال و ...، یک دست ظرف ملامین بذاری روی جهاز دخترت...
وقتی مجبوری به جای زندگی توی یک خوته کوچیک نقلی ، یه زیر زمین اجاره کنی که یه زکانی انباری یک خونه جنوب شهری بوده...
وقتی مجبوری به جای یک قالیچه کوچیک ، یک روفرشی روی زمین پهن کنی تا سردی و نم اذیتت نکنه...
وقتی مجبوری سر سال به جای حساب کردن خمس مازاد مالت منتظر کمک هایی باشی که کمبود های زندگیت رو جبران کنه...
و وقتی مجبوری خیلی کار های دیگه بکنی که کسی نفهمه بیش از اونچه نشون می ده نیاز داری ...
یا وقتی مجبوری به اصطلاح صورت رو با سیلی سرخ کنی...
بدون که خیلی ها هستند که دلشون برای کمک به تو پرپر می زنه....
خیلی ها که برای کمک کردن به تو و امثال تو توی صف می ایستند...
این روزها .... هفته اطعام نیازمندان و اکرام ایتام که یادتون نرفته.....
نوشته شده توسط : حسن قاسم زاده
لیست کل یادداشت های این وبلاگ