من که باورم نمی شه ...یک نفر دیگه هم رفت...هر چی می خوام از غم و غصه توی این وبلاگ ننویسم انگار نمی شه یه جورایی طلسم شدیم...
من که باورم نمی شه یه استاد دیگه هم رفت...هرچند وبلاگ نویس نبود اما خوب نویسنده که بود...مفاخر اسلام...شناخت وجود مبارک امام زمان (ع)...موعودی که جهان در انتظار اوست...نواب اربعهی سفرای امام زمان (عج)...تاریخ اسلام از آغاز تا هجرت...نهضت روحانیون ایران...تاریخ قم...زن در قرآن...این آخری: بانوی بانوان جهان...و آخرین کاری که نا تموم موند:دایره المعارف علوی...و چندین کتاب دیگه که اگه یه وقت هوس جمع کردن تعداشون به سرت بزنه می شه ۱۱۰ جلد کتاب...
دیروز وقتی توی مسجد دانشگاه اعلام شد که امروز تشییع جنازه ایشونه ...نمی دونستم راسته یا دروغ اما می دونستم علی دوانی کسی بود که وارد سیاست نشد و حتی به فرزندانش هم توصیه کرد وارد سیاست نشن ...همه از او به عنوان یک محقق٬دانشمند و یک مورخ اسلام نام می برند کسی که به قول ابطحی تارریخ رو خاکستری می نوشت...حالا امروز که اومدم توی اینترنت نمی تونستم باور کنم ایسنا توی اخبار سیاسی زده :«پیکر مرحوم علی دوانی به سمت قم تشییع شد.»
اما انگار زیاد هم دروغ نگفته بود...امروز از معاون اول رئیس جمهور گرفته تا دبیر شورای عالی امنیت ملی همه توی مسجد دانشگاه امام صادق (ع) بودند...جایی که احمدی نژاد ماه رمضان امسال اونجا بود...
امروز رفت و آمد ها توی دانشگاه ما خیلی زیاد شده بود ... بنده خد استادمون به خاطر ترافیک تشییع جنازه نیم ساعت دم در دانشگاه معطل شده بود...عکاس ها و خبرنگار ها هم که دیگه بازارشون داغ داغ بود از هر جایی استفاده می کردند تا بهتر خبر و عکس و گزارش تهیه کنند...حتی سردر دانشگاه و کیوسک های تلفن...!
بالاخره یه نفر دیگه هم رفت...اما به قول گل دختر امروز همش این جمله توی ذهنم بود که:
همگان روند و آیند و تو همچنان که هستی
من هم به صادق (از بچه های دانشگاه) به خاطر درگذشت پدربزرگش(مرحوم دوانی) تسلیت می گم...ان شاء الله که غم آخرش باشه...
نوشته شده توسط : حسن قاسم زاده
لیست کل یادداشت های این وبلاگ