دیشب بعد از مراسم احیاء یکی از بچه ها رو دیدم ... ازش دلخور بودم...به همین خاطر هم راهم رو کج کردم که مثلا نبینمش....
اما امروز وقتی فکر می کردم دیدم بابا من که همه رو حلال کرده بودم و دیگه قرار بود هر چی دیده بودم ببخشم...حالا چه طّو شد ایطّو شد؟...بابا نا سلامتی یک زمانی با هم رفیق بودیم...هم اتاقی بودیم...
قبلا فکر می کردم هر کی رو که حلال کنی کردی فوقش یادت هست که چه بدی ای بهت کرده و تلافیش رو سرش در میاری ...حالا اگه تلافی هم نکردی می تونی ازش دلخور باشی...
اما الآن که فکر می کنم می بینم نخیر...یا نبخش یا اگه می بخشی دیگه نباید از کسی که بخشیدیش دلخور باشی...می گن هر کی خربزه می خوره پای لرزش هم می شینه....نمی شه که هم خدا رو بخوای هم خرما ... اون هم با دهن روزه!!!!
خلاصه اینکه قبل از اینکه رحمت در ماه رحمت را اجرا کنید یه زحمت بکشید یه کم فکر کنین ..چون اگه می خواین از کسی دلهور باشین همون بهتر که نبخشینش....
نوشته شده توسط : حسن قاسم زاده
لیست کل یادداشت های این وبلاگ